از برنامه APKPure استفاده کنید
نسخه قدیمی APK Assisi Bangalore را برای اندروید بگیرید
مدرسه Assisi ، T C Palya ، K R Puram ، Bangalore - 560036
شعار ما
آموزش جامع برای تعالی بشر با ابزاری برای صلح و نیکی.
ماموریت ما
مدرسه Assisi در تلاش است تا فرزندان خود را با اعتماد به نفس و سازندگان خلاق آینده خود قرار دهد. تمرکز ما روی کل کودک است. ما به سمت یک برنامه درسی یکپارچه کار می کنیم که به رشته ها و سطح سنی می رسد. دانشجویان تشویق می شوند چالش های دانشگاهی را با شفافیت ، اشتیاق و تمایل به حل مشکلات برطرف کنند. هدف ما ایجاد فضای همکاری با احترام به تفاوت های فردی و ارزش های جامعه است.
چشم انداز ما
چشم انداز ما فراهم آوردن یک محیط شاد ، دلسوز و تحریک کننده است که در آن کودکان توانایی های بالقوه خود را بشناسند و به آنها دست یابند تا بتوانند بهترین سهم خود را در جامعه داشته باشند.
حامی آسمانی ما ، سنت فرانسیس آسسی
فرانک بین دسامبر 1181 و سپتامبر 1182 از پتر د برناردئون ، یک تاجر پارچه پولدار و خانم پیکا بورلمونت نجیب متولد شد که او را جیووانی (جان) نامید. براساس افسانه ، جیووانی (فرانسیس) در حالی که والدین میانسال خود را متقاعد کرده بودند. در سفر به سرزمین مقدس بودند. وقتی فرانسیس پدرش را به دنیا آورد ، برای تجارت در فرانسه بود ، بنابراین ، هنگامی که بازگشت ، نام پسران خود را به Francesco (Francis) تغییر داد ، نامی که با او بوده است ، و عموماً و معمولاً شناخته شده است.
فرانسیس جوان به تحصیل للاتین و بومی ، موسیقی و شعر پرداخت. پدرش فرانسه و استانی را به او آموخت. البته پیتر برناردون می خواست پسرش را از حرفه ی بازرگان شروع کند. گفته می شود که روزی فرانسیس در مغازه پدرش مشغول کار بود که یک گدای در در ظاهر شد. در ابتدا فرانسیس او را گریخت اما پس از توبه ، او از گدا خواست تا عذرخواهی کند و صدقه بزرگی به وی ببخشد.
نوامبر 1202 بود. فرانسیس 20 و در یک سفر برای شرکت در جنگ بین Assisi و Perugia بود. دو ارتش در نیمه راه با هم درگیری کردند ، پروژیا آسیسی را شکست داد و در بین اسیران زندانی نیز فرانسیس بود.
اسارت وی که بیش از یک سال طول کشید ، خفیف نبود. فرانسیس در خانه بیمار شد و فقط مراقبت از عشق مادر و زمان به او کمک کرد تا بهتر شود. با استفاده از روحیه خود ، فرانسیس یک بار به اسپولتو آمد و دیدی از خدای خود داشت که به او می گفت به استاد (خدای) خدمت کند. فرانسیس در سال 1205 به Assisi آمد و برای همیشه با حرفه نظامی تسلیم شد و دوستانش متحیر شدند. فرانسیس در سال 1206 به رم رفت ، او تمام پول خود را در صندوق صدقه انداخت ، لباس های خود را برای آن گدا مبادله کرد و شروع به التماس در مقابل سن پیترو کرد.
روز دیگر ، هنگامی که فرانسیس در دشتهای نزدیک آسسی بود ، با یک جذامی آشنا شد. فرانسیس توانست غلبه بر عصیان و غریزه خود را حفظ کند و همین امر باعث فرار او می شد ، بنابراین او به جذامی آمد و با عشق او را بوسید و سپس به راه خود ادامه داد.
چندی پس از آن ، او برگشت و فهمید که جذام ناپدید شده است. آن مسیح عیسی مسیحی بود که روی زمین آمده بود بوسه ای از بنده گرفت.
دوستانش به تدریج فرانسیس را تعطیل کردند ، زیرا آنها نمی توانند درک کنند که چه اتفاقی برای او افتاده است. پدرش مضطرب بود زیرا انتظاراتش را برای فرزند ارشد خود ناكام گذاشت.
کلیسای کوچک سان آمانو صلیب این کلیسای کوچک شروع به صحبت با او کرد و گفت سه بار؛ ‘فرانسیس ، برو و خانه خود را تعمیر کنید ، که می بینید در حال ریزش است. فرانسیس می گوید: "فرانسیس به مغازه پدرش برمی گردد ، اسبی را با پارچه برید و به Foligno رفت تا آن را بفروشد. اما از آنجا که او فکر کرد که خیلی کمی در این فروش ساخته است ، او اسب خود را نیز فروخت! فرانسیس می خواست این پول را به کاهن خود بدهد اما کشیش این را نمی خواست چون می دانست که فرانسیس کیست یا بهتر است او می دانست پدر فرانسیس کیست.
فرانسیس اصرار داشت و با انداختن آن پول به داخل کلیسا تمام شد ... ناگهان پدرش وارد شد ، او خشمگین شد. فرانسیس آرزو داشت که با این دنیا کنار بیاید و زندگی پر از انسداد و معنویت را طی کند.
Last updated on 08/03/2024
sdk version updated
بارگذاری شده توسط
Cho Lay Cho Lay
نیاز به اندروید
Android 5.0+
دسته بندی
گزارش
Assisi Bangalore
1.7 by Appscook Technologies
08/03/2024