مزمور بزرگ
1 ای خدا دعای مرا بشنو، دعای مرا نادیده نگیر.
2 به من گوش کن و به من جواب بده! افکارم مرا آزار می دهند و حیرت زده ام
3 در سر و صدای دشمن، در صدای شریر. زیرا آنها بر رنج من می افزایند و در خشم کینه خود را نشان می دهند.
4 قلبم تند میزند. وحشت مرگ به من حمله می کند.
5 ترس و لرز مرا فرا گرفته است. ترس مرا فرا گرفت
6 سپس گفتم، ای کاش بالهایی مثل کبوتر داشتم. پرواز می کند تا زمانی که استراحت پیدا کند!
7 آری، از دور می گریختم و در بیابان سرپناه خواهم داشت.
8 من می شتابم تا از تندباد و طوفان پناه بگیرم.
9 ای خداوند، شریران را نابود کن، زبان ایشان را مخدوش کن، زیرا در شهر خشونت و نزاع می بینم.
10 روز و شب بر دیوارهای آن پرسه می زنند. در آن جنایت و شرارت را فرا می گیرد.
11 ویرانی در شهر حاکم است. ظلم و تقلب هرگز از خیابان ها بیرون نمی رود.
12 اگر دشمنی به من دشنام میداد، میتوانستم آن را تحمل کنم. اگر دشمنی علیه من قیام کند، میتوانم از خودم دفاع کنم.
13 اما به زودی شما، همکار من، همراه من، دوست صمیمی من،
14 تو که با جماعت جشن به خانه خدا رفتیم، با او معاشرت خوشی داشتم!
15 باشد که مرگ دشمنان مرا غافلگیر کند! بگذارید زنده به گور بروند، زیرا شر در میان آنها لانه ای می یابد.
16 اما من نزد خدا فریاد می زنم و خداوند مرا نجات خواهد داد.
17 غروب، صبح و ظهر از شدت اندوه گریه میکنم و او صدای مرا میشنود.
18 او مرا در جنگ سالم نگه میدارد، زیرا بسیاری بر ضد من هستند.
19خداوندی که از ازل سلطنت میکند، مرا خواهد شنید و آنها را مجازات خواهد کرد. زیرا آنها هرگز راه خود را تغییر نمی دهند و از خدا نمی ترسند.
20 آن مرد به مخالفان خود برخاست و توافق آنها را زیر پا گذاشت.
21 گفتار او مانند کره نرم است، اما در دل او جنگ است. سخنان او از نفت نرم تر، اما مانند خنجر تیز است.
22 مراقبتهای خود را به خداوند بسپارید و او شما را حمایت خواهد کرد. هرگز اجازه نمی دهد که صالحان سقوط کنند.
23 اما تو، ای خدا، آن قاتلان و خائنان را که نیمی از روزهای خود را نخواهند زیست، به گودال نابودی فرو خواهی آورد. اما در مورد من، من به شما اعتماد دارم.